مقاومت در
مقابل کافران و تسلیم ناپذیری در برابر دشمنان خدا، یکی از ضروریات اساسی دین
اسلام و همه ادیان الهی است؛ چرا که اساسیترین آموزهی ادیان الهی، توحید و
مبارزه با شرک است. دفاع در برابر تهاجم و زیادهخواهی دشمنان، نه تنها دستور
الهی بلکه منطبق بر عقل و فطرت انسانی است و هر موجودی از هستی خود دفاع میکند.
قرآن کریم با تأکید بر نظریه مقاومت در برابر دشمنان و پرهیز از مماشات با آنان
اعلام میدارد که دشمنان اسلام هرگز از مسلمانان راضی نخواهند شد مگر آنان اسلام
را رها کنند و پیرو آنان شوند؛ «... وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّي
يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ ...»(بقره: 217)، «وَ لَنْ تَرْضى
عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ...»(بقره:120)
از منظر قران کریم، اساسیترین راهبرد در راستای
تحقق عملیاتی نظریه مقاومت در برابر دشمنان اسلام، راهبرد «جهاد کبیر» (فرقان: 52)
است که تجربیات دهههای اخیر در انقلاب اسلامی ایران اجرایی بودن و نتیجه بخش بودن
آن را به اثبات رسانده است. البته باید اذعان داشت که امروزه جهاد، اقتضائات و
الزامات خاصّي پيدا کرده است؛ زيرا وسايل ارتباطي چنان توسعهي خيره کنندهاي
يافته که اقصی نقاط دنيا را بههم پیوند زده و در هم تنیده است و در نتیجه، دشمنیها
و رقابتها و نیز توازن قدرتهای جهاني، در اشکال و قالبهای جدیدی نمایان شده
است، بنابراين يقيناً شکل جهاد نیز در شرایط امروز جهان متفاوت خواهد بود و البته
اين به معناي تغيير مفهوم و معناي جهاد نخواهد بود؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب
اسلامی در این زمینه میفرماید: «دفاع همیشه، با آلات قهریّه نیست؛ با مشت نیست،
با تفنگ نیست. گاهی دفاع، با فهمیدن است. گاهی دفاع، با زبان است. گاهی دفاع از
حقیقت، با حضور در جایی است.» (آیت الله خامنهای، 1376)
چیستی نظریه مقاومت
استقلال
طلبی و مقاومت در برابر سلطهجویی یکی از شاخصههای حرکت انقلابی مردم ایران بود
که امروز پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان یک الگوی موفق
شناخته میشود. انقلاب اسلامی ایران بیش از هر تحول سیاسی و اجتماعی دیگری بر
سیاست بینالملل تأثیر گذاشته است. نشانههای آن را میتوان در تأثیرگذاری بر
اندیشههای روابط بینالملل، ظهور رهیافتهای هویتگرا در روابط بینالملل،
تأثیرگذاری بر توازن قدرت منطقهای و فعالسازی گروههای اجتماعی به عنوان نیروهای
تأثیرگذار بر سیاست بینالملل دانست.
مقاومت به
معنای ترکیبی از آرمان و اعتقاد با قابلیتهای عملیاتی و ابزاری است. مقاومت علی
رغم اینکه در آیات متعدد قرآن کریم از جمله آیه 112 سوره هود «فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ
وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُم ...» پس به سوى همان (شريعت، مردم را) دعوت كن و
همانگونه كه مأمورى پايدارى نما، و از هوا و هوسهاى آنان (كفّار و مشركان) پيروى
مكن ...» مورد تأکید قرار گرفته است، بدون تردید جزء مستقلات عقلی نیز میباشد.
باید اذعان
داشت که وجه سلبی اسلام و انقلاباسلامی، در مبارزه بیوقفه با ظلم و سلطه ظالمانه
و مظاهر آن است. همین امر موجب امیدآفرینی اسلام ناب و انقلاب در میان امتهای
مظلوم و مستضعف جهانی بوده و چارچوب کلی حرکت نظام انقلابی در مسیر سلطهستیزی و
سلطهزدایی از جهان مستضعفین را آشکار میکند. بر همین اساس است که حضرت امام
خمینی(ره) در یکی از پیامهای تاریخی خود تأکید مینمایند که «ما میگوییم تا شرک
و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی
دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الا الله» را بر قلل رفیع کرامت و
بزرگواری به اهتزاز درآوریم.» (خمینی، 1378، ج21: ص87)
«نظریه
مقاومت» (resistance theory) در
مقابل سلطهپذیری، سازشپذیری و تسلیم، معنا و مفهوم مییابد، چنانکه رهبر معظم
انقلاب اسلامی در تبیین این نظریه میفرماید: «جوانان در محیطهای مختلف هدف اصلی
استکبار یعنی سلطهطلبی را تبیین کنند تا ضرورت و صحت نظریه مقاومت، بهخوبی
نمایان و درک شود.» (آیت الله خامنهای، ۱۳۹۷) لذا باید اذعان داشت که مقاومت،
مفهومی پویا و فعال است، مقاومت غیر از انفعال است. مقاومت حتی غیر از دفاع صرف
است. مقاومت پویای برخاسته از انقلاب اسلامی بر دو پایه «هیهات من الذله» با هدف
دفاع از کرامت و عزت آدمی و «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» با هدف تداوم ابدی
فرهنگ عاشورا در اقصی نقاط جهان میباشد.
از آنجایی
که یکی از ترفندهای شیطانی سلطهگران این بوده که ملتهای مبارز و سلطهستیز را بهتدریج
دچار تزلزل و انصراف از مقاومت نمایند، لذا امام خامنهای در راستای نهادینهسازی
نظری و عملی این نظریه، جوانان را به ترویج و تبیین نظریه مقاومت فراخوانده و
نظریه مقاومت را هم در مقام نظر و تئوری و هم در جایگاه عملی، نظریهای متقن و
صحیح خوانده و بر ضرورت تداوم نظریه مقاومت و استمرار این رویکرد در نسلهای
متمادی ملت انقلابی تأکید دارد؛ «تا وقتیکه
آمریکا سیطرهجوییِ خودش را کنار بگذارد؛ اگر سیطرهجویی خودش را کنار گذاشت، ...
که البتّه چنین چیزی هم بعید است؛ ذات استکبار، ذات سیطرهجو و سلطهجو است؛ بله،
مادامیکه اینجوری است، دشمنی هست. اگر چنانچه این را کنار گذاشت، دشمنی و قطع و
قهر و مانند اینها بهکلّی از بین خواهد رفت؛ امّا این چیزی نیست که بشود. (آیت الله خامنهای،
1397)
امروزه بعد
از چهار دهه مقاومت، این نظریه از مرزهای جغرافیایی منطقه غرب آسیا نیز فراتر
رفته و بهعنوان تنها نظریه علمی قابل قبول و عملی، تمام جهان را در برابر نظام
سلطه سازماندهی و به میدان آورده و بقای نظام سلطه را با خطر فروپاشی مواجه ساخته
است. امروز نظریه مقاومت بهعنوان میراث گرانبهای ایستادگی و مقاومت پیامبر اکرم(ص)
و مسلمانان صدر اسلام، تنها نسخه مطمئن و مؤثر برای مقابله با قوانین ظالمانه و
استعماری نظام سلطه فراروی کشورهای منطقه و سایر کشورهای تحت ستم و بهطور کلی
مردم جهان است. نظریه مقاومت با تکیه بر دیپلماسی عمومی و اراده ملتها و در جهت
مقابله با یکجانبهگرایی غرب و قوانین نظام سلطه و مطالبه حقوق خود از حاکمان و
دولتهای ترسو و مرعوب، استوار بوده و روز به روز بر قدرت و وسعت این نظریه افزوده
میشود
تحلیل معنایی جهاد
واژه جَهاد
(بهفتح جیم) به زمین سخت اطلاق میشود.(جوهری، 1410ق، ج2: ص461؛ ابنفارس، 1404ق،
ج1: ص487؛ زمخشری، 1417ق، ج1: ص216) واژهی «جِهاد» (به کسر جیم) از باب مفاعله و
از ریشهی(ج-ه-د) است. از این ریشه، دو واژهی جَهد(به فتح جیم) و جُهد (به ضم
جیم)، هم در لغت و هم در قرآن کریم «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ» (مائده:
53؛ انعام: 109؛ نحل: 38؛ نور: 53؛ فاطر: 42) و «لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ»
(توبه: 79) بهکار رفته است. برخی از لغتنویسان، بین آن دو تفاوت قائل شدهاند
(عسگری، 1400ق، ص18) جَهد(به فتح جیم) را به معنای مشقت و سختی (فراهیدی، 1409،ق ج3:
ص386؛ ابنفارس، 1404ق، ج1: ص487؛ ابنأثیر جزری، 1367، ج1: ص319) و نهایت
سعی(فراهیدی، 1409ق، ج3: ص386) دانسته و جُهد (به ضم جیم) را به طاقت و توان (ابنفارس،
1404ق، ج1: ص487؛ فیومی، 1414ق، ج2: ص112؛ ابنأثیر جزری، 1367، ج1: ص319) و نیز
به مشقت (فراهیدی، 1409ق، ج3: ص386) معنا کردهاند و برخی نیز هر دو را به معنای
طاقت و توان دانستهاند (جوهری، 1410ق، ج2: ص460؛ فیومی، 1414ق، ج2: ص112؛ طریحی،
1375ق، ج3: ص30). برخی نیز جُهد را لغت حجاز و جَهد را لغت غیر حجاز دانسته و هر
دو را به توان و طاقت معنا کردهاند. (فیومی، 1414ق، ج2: ص112؛ راغب، 1412ق، ص101)
بنابراین میتوان مفاهیم مشقّت و سختی، طاقت و توان، کوشش گسترده و... را در معنای
لغوی جهاد لحاظ کرد و آن را به تحمل سختی و مشقت و بهکار بستن نهایت تلاش برای
انجام کار و به کار گرفتن تمام نیرو و توان خویش برای تحقق بخشیدن به یک هدف معنا
کرد.
از آنجایی
که واژهی «جهاد» از باب مفاعله است، معنای مبالغه داشته (ابنأثیر جزری، 1367، ج1:
ص319) و معمولاً در مواردی به کار میرود که نوعی تقابل و رقابت در آن وجود داشته
باشد، لذا در تحقق معنای جهاد، معمولاً طرف دیگری هم در کار است؛ یعنی دو طرف در
برابر هم صفآرایی کرده و هر یک برای دستیابی به هدف خویش و پیروزی بر دیگری به
فعالیت پرداخته و هر چه در توان دارد به کار میگیرد. اين معنا از واژه «جهاد» با
معناي اصطلاحی آن کاملا ارتباط پیدا میکند.
واژهی
«جهاد» از جملهی اصطلاحاتی است كه با ظهور اسلام و در پرتو مفاهيم قرآنی نمود
پيدا كرد و از لحاظ مفهومی، از دامنهی معنایی گستردهای برخوردار گشت که شامل
عرصههای گوناگون و متعدد نظامی، اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و... میشود. این
تلاشها اگر در راستای هدف آفرینش جهان و انسان باشد، به عنوان امری ارزشی و مقدس
شناخته و معرفی میشود. مائده: ۳۵؛ انفال: ۴۵؛ توبه:۲۰، ۸۸،۱۱۱؛ صف: ۱۱) و بر همین
اساس، هر فعالیت و کار مشقتآمیزی که در راستای ارزشهای الهی باشد، تحت عنوان
«جهاد فی سبیل الله» ارزشگذاری میشود. (انفال: ۴۷؛ توبه: ۲۰)
دامنهی
مفهومی جهاد و گسترهی مصداقی آن، میتواند به تناسب تنوع شرايط و موقعيت زمانی و
مکانی، متنوع و گسترده باشد؛ زيرا گاه با قربانی کردن اموال گرانبها و ارزشمند
محقق ميشود و گاه تا درجهي فدا کردن جان در راه خدا ميرسد و در واقع هر تلاشي
که به خاطر اصلاح جامعه در هر ساحتی از زندگی انجام میپذیرد، در دامنهی معنایی و
قلمرو مصداقی جهاد قرار میگیرد. بلی مصداق معروف جهاد فى سبيلالله، جنگ با كفّار
است ولی جهاد در راه خدا منحصر در جنگ و قتال نيست و بسته به شرايط مختلف زمانى و
مكانى، مصاديق متنوّع پيدا مىكند و به شکلهای گونهگون ظهور مىيابد، منتها در
هر مكان و زمانى به نوعى خاص جلوهگر مىشود. این پراگراف مطالب تکراری دارد.
کاربردشناسی «جهاد» در قرآن
بسآمد
فراوان واژه «جهاد» و كلمات همخانواده آن در قرآن كريم، بیانگر اهمیت آن میباشد.
واژه «جهاد» از ریشه (ج.ه.د) مجموعا 41 مرتبه در قرآن (36 آیه و 19 سوره) بهکاربرد
رفته است؛ شش مرتبه در هیئت ثلاثی مجرد، یک مرتبه در هیئت «جُهْد» «... وَ
الَّذينَ لا يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ ...» (توبه: 79) و پنج مرتبه در هیئت
«جَهْد» «...أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ ...» (مائده: 53، انعام:
109، نحل: 38، نور: 53، فاطر: 42)) و سیوشش مرتبه در هیئتهای مختلف باب مفاعله بهکار
رفته است؛ چهار مرتبه در هیئت مصدر(جهاد)، چهار مرتبه در هیئت وصف(اسم فاعل)،
پانزده مرتبه در هیئت فعل ماضی (مفرد و تثنیه و جمع)، پنج مرتبه فعل مضارع و هفت
مرتبه به صورت فعل أمر استعمال شده است. وقتی «جهاد» را با رویکرد کاربردشناسی
آن در قرآن مورد مطالعه قرار دهیم، به دامنهی معنایی وسیع آن متوجه میشویم؛ در
برخی آیات، «جهاد» در همان معنای لغوی یعنی تلاش و کوششی که همراه با مشقت باشد،
بکار رفته است؛ «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ
لِتُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما»[1]
(عنکبوت: 8) در دستهای از آیات، «جهاد» به معنای مبارزه با دشمن بیرونی است،
البته جهاد با این معنا، تنها شکل نظامی ندارد، بلکه میتواند در عرصههای
اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... جلوه نماید. برای این نوع جهاد مصادیق و نمونههای
روشنی ارائه شده است؛ «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَ تُجَاهِدُونَ فِی
سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ» (صف:11، نیز: نساء: 95؛ حجرات: 15؛ توبه: 19، 40، 43،
80 و 88). جهاد در برخی دیگر از آيات، به جهاد نفس تفسير شده است؛ يا از اين نظر
كه ناظر به خصوص جهاد با نفس است و يا از اين نظر كه مفهوم عامّى دارد و هر دو بخش
از جهاد یعنی جهاد اصغر و جهاد اکبر را شامل مىشود. در این موارد، مفهوم جهاد
توسعه داده شده و شامل دفع هر گونه شرّ و ضرر مىشود؛ مانند ضرر شيطان و ضرر نفس
اماره كه آدمى را گمراه ساخته و به بديها امر مىكنند، در نتيجه جهاد شامل
مخالفت با شيطان و مخالفت با نفس مىشود كه رسولخدا(ص) اين قسم از جهاد را «جهاد
اكبر» ناميد. (ر.ک: طباطبایی، 1390ق، ج14: ص411) آیات «... و َجَاهِدُوا فِي اللَّهِ
حَقَّ جِهَادِهِ ...» (حج: 78)؛ «وَ مَنْ جاهَدَ فَانَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ
انَّ اللَّهَ لَغَنِىٌ عَنِ الْعالَمينَ» (عنکبوت: 6) و آیه 218 سوره بقره، از
جمله آیاتی هستند که به معنای اعم (از جهاد با دشمن خارجی و جهاد با نفس) تفسیر
شده است. (طوسی، بیتا، ج7: ص344 و ج2: ص209؛ طبرسی، 1372، ج7: ص154؛ قمى،
1363، ج2: ص148؛ مجلسی، 1403ق، ج67: ص63 و 65؛ طباطبایی، 1390ق، ج14: ص411؛
قرطبی، 1364، ج12: ص99)
بنابراین،
گرچه امروزه مفهوم متبادر به ذهن از واژه «جهاد» همان جنگ فیزیکی با دشمن خارجی
است ولی با مراجعه به کاربردهای قرآنی این واژه، معلوم میگردد که واژه جهاد محدود
به مفهوم قتال نیست، بلکه قتال یکی از مصادیق بارز جهاد در راه خداست، بلی
کاربردهای قرآنی واژه جهاد بیشتر در معنای جنگ و تلاشهای پرتوان و پر مشقت به کار
رفته است. این تلاشها میتواند فکری و روحی یا جانی و جسمی باشد. ازاینرو از
تلاشهای فکری و فرهنگی کافران برای تسلط بر فکر و قلب مردم به عنوان جهاد تعبیر
شده است. (لقمان: ۱۵) بنابراین واژه جهاد علاوه بر نبرد رزمی با دشمن، شامل دیگر
گونههای مقابله با دشمن مانند مبارزات علمی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی نیز میشود.
معناشناسی «جهاد کبیر»
علاوه بر
دو تعبیر «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر»، در قرآن کریم از تعبیر دیگری تحت عنوان «جهاد
کبیر» سخن به میان آمده است؛ «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً
كَبيراً» (فرقان: 52) که پیامبر اعظم(ص) و به تبع ایشان مؤمنان را به این جهاد
دعوت کرده است. «جهاد كبير» گونهای از مفهوم عام جهاد است كه كمتر درباره آن صحبت
شده است و شهرت كمتری نسبت به «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر» دارد. با تکیه بر روایت
معروف پیامبر اکرم(ص) میتوان گفت: از منظر فرهنگ اسلامی «جهاد» به دو شاخه اساسی
«مبارزه با دشمن بیرونی» و «مبارزه با دشمن درونی» تقسیم میشود که این دو معنای
«جهاد» هم در آیات قرآن تجلی یافته و هم در لسان روایات به صراحت و به وفور مشاهده
میشود[2].
در سالهای
اخیر، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی دعوت مکرر مسئولان کشور به ایستادگی در راه
انقلاب و قد خم نکردن در برابر دشمنان اسلام، با تأکید بر «جهاد کبیر» آن را در
کانون توجه بیشتر قرار داد. هر چند شایسته بود قبل از این، از جانب پژوهشگران عرصهی
تفسیر، حدیث و فقه، این اصطلاح نیز به عنوان سرفصل اصلی در کنار دو اصطلاح «جهاد
اصغر» و «جهاد اکبر» در ادبیات دینی و سیاسی جامعه اسلامی مورد توجه و تأکید قرار
میگرفت، اما باید اذعان داشت بر خلاف دو اصطلاح جهاد اصغر و جهاد اکبر که آثار
متعددی در باره آنها وجود دارد، جهاد کبیر از پیشینه پژوهشی قابل توجهی برخوردار
نیست و صرف نظر از دیدگاههای تفسیری که مفسران در ذیل آیه 52 سوره فرقان مطرح
کردهاند، اثر مستقلی در این باره تدوین نیافته است.
بسیاری از
مفسران قرآن یادآور شدهاند که جهادکبیر همان مجاهدت فکری، علمی، فرهنگی و
اعتقادی است، به عبارت دیگر، فعالیت علمی اندیشمندان اسلامی و متکلمان در پاسخگویی
به شبهات دشمنان اسلام کریم، یکی از مصادیق روشن و پر ارزش جهاد کبیر است (ر.ک:
طبرسی، 1372،ج 7: ص273؛ آلوسی، 1415ق، ج10: ص33؛ مکارم شیرازی، 1371،ج 21: ص402-398
و ج14 : 182
و ج15 : ص122)
و تعبیر «جهاد» به معنای جد و جهد و به کار بردن نهایت نیرو در برابر دشمن است.
(طباطبایی، 1390ق، ج15: ص228) بر همین اساس، برای پیروزی در هر نوع عملیاتی در هر
سطح و میدانی با توجه به شرایط محیطی و منطقهای نیازمند بکارگیری سلاح خاص و
تجهیزات مختص آن نبرد است. جهاد اصغر جنگ سخت است و نیازمند جنگافزارهای مخصوص
خود ولی جهاد کبیر از نوع جهاد علمی و فکری و فرهنگی است و برای پیروزی در این
جبهه نیازمند نرمافزارهای است که توانایی مقابله با تهاجم فکری، فرهنگی دشمن را
داشته باشد. هدف در جهاد کبیر تقویت مبانی فکری و اعتقادی جبهه توحید است. ایجاد
آمادگی ذهنی و روانی در مردم است که مرعوب و فریفته برنامهها و سیاستهای مزورانه
دشمن نشوند، هدف ساختن ظرفیت اجتماعی و تولید ابزار و نرمافزاری است که بتواند
پیوندهای فکری و عاطفی و فرهنگی جامعه را قوام بخشد و ارتقا دهد.
معناشناسی
«جهادکبیر» با توجه به مرجع ضمیر «به»
در ارتباط
با اینکه مرجع ضمیر «هاء» در «جاهد به جهادا کبیرا» چیست، احتمالات و اقوال
متعددی بیان شده است؛ «قرآن»، «اسلام»، «عدم الإطاعه مستفاد از فعل نهی لاتطع»،
«مفهوم مستفاد از آیه قبلی» و «سیف» از جملهی احتمالات و دیدگاههای مطرح شده در
این زمینه میباشد. تعداد کثیری از مفسران ضمیر «به» را به قرآن برگرداندهاند؛
(طبرى، 1412ق، ج19: ص15؛ طباطبایی،1390ق، ج15، ص228؛ ابوحيان، 1420ق، ج8: ص117؛
مدرسی، 1419ق، ج8: ص456؛ زحیلی، 1411ق، ج19: ص84) تعداد قابل توجهی از قرآنپژوهان
نیز مرجع ضمیر یاد شده را «مفهوم ترک اطاعت» میدانند که از جمله «لا تطع
الکافرین» استفاده میگردد. گروهی از مفسران، مرجع ضمیر «به» را عدم الاطاعه
دانسته و جهاد کبیر را به معنای عدم تبعیت از کفار معنا میکنند (ر.ک: فیض کاشانی
در تفسیر الاصفی، کاشانی در تفسیر المعین، سیدمحمد ابراهیم بروجردی در تفسیر جامع،
لاهیجی در تفسیر خود، سبزواری در الجدید فی التفسیر، مقام معظم رهبری و...،).
برخی دیگر از مفسران در ارتباط با مرجع این ضمیر احتمالات چندگانهای را مطرح
ساختهاند که عدم الاطاعه یکی از آن احتمالات میباشد. (ابوحيان، 1420ق، ج8: ص117)
البته برخی
با استناد به سیاق آیه و با استدلال به اینکه «ترک اطاعت کافران» صرفا یک عمل
منفعلانه است و با مفهوم «جهاد» سازگاری ندارد - چه برسد به اینکه جهاد کبیر
محسوب بشود - گفتهاند که ترک اطاعت نمیتواند مرجع ضمیر باشد. (ابوالسعود، 1983م،
ج6: ص225؛ ابوحيان، 1420ق، ج8: ص117) در پاسخ به این اشکال، چنین میتوان گفت:
درست است که عدم پیروی از دشمن، در نگاه ظاهری و نگرش سطحی یک عمل منفعلانه و
رفتار انفعالی جلوه میکند ولی در یک نگاه دقیق میتوان به عمق راهبردی آن در معنای
عام جهاد پی برد، چنانکه این عمق راهبردی در مراحل مختلف فریضه امر به معروف و
نهی از منکر نیز نمایان است.
برخی نیز
ضمیر «به» را به مفهوم مستفاد از آیه «وَ
لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً» برگشت داده و جهادکبیر با
کفار را چنین معنا کردهاند: از آنجایی که رسالت پیامبر(ص) جهانی است، لذا جهاد با
کفار دامنه گستردهای را شامل میشود. (ابوالسعود، 1983ق، ج6: ص225) علامه
طباطبایی در بیان ارتباط معنایی این آیه با آیه قبل چنین مینویسد: خداوند تبارک و
تعالی خطاب به رسول خدا(ص) میفرماید:ما اگر میخواستیم در هر آبادی رسولی را مبعوث میکردیم تا رسالت ما
را ابلاغ کند، اما به جهت مصلحت و نیز بهدلیل مقام ارجمند و منزلت عظیمی که تو در
نزد ما داری، به تو رسالت جهانی دادیم، پس تو به وسیله قرآن با دشمنان جهاد کن و
از کافران پیروی مکن؛ چون اطاعت از ایشان این سنت عام هدایت را باطل میسازد و تو
باید نهایت جد و جهد خود را در تبلیغ رسالت خود بهکار ببری و بهوسیله قرآن با آنها
اتمام حجت نمایی.(طباطبایی، 1390ق، ج15، ص228)
برخی از
مفسران ضمیر «به» را به اسلام برگشت داده (طبرى، 1412ق، ج19: ص15؛ ابنابىحاتم،
1419ق، ج8: ص2707؛ ابوحيان، 1420ق، ج8: ص117) و برخی نیز مرجع ضمیر را «سیف»
دانستهاند (ابوحيان، 1420ق، ج8: ص117) که در این صورت مراد از جهادکبیر، جهاد
نظامی خواهد بود. البته به دلیل پرهیز از اطاله سخن، وارد بررسی و نقد این دو
احتمال نمیشویم.
معناشناسی
«جهادکبیر» با توجه به قرینه زمان نزول
به اتفاق
مفسران، نخستین آیه راجع به تشریع جهاد نظامی (قتال)، در سال اول هجری
نازل شد و به مسلمانان اجازه داد که در برابر مشرکان به دفاع از خود
بپردازند (حج: 39-40) (نیشابوری، 1416ق، ج۱: ص۲۰۸) بنابراین واژه جهاد و مشتقات
آن در آیات مکی به معنایی غیر از معنای نطامی و جنگ فیزیکی آن بهکار رفته
است (عنکبوت: ۶،8،69؛ لقمان: 15) و با توجه به اینکه آیه شریفه )فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کبیرا((فرقان: 52) در مکه نازل شده است، نمیتوان آن را به جهاد نظامی
تفسیر کرد؛ چراکه در مکّه جنگ نظامی مطرح نبود و پیغمبر و مسلمانان مأمور به جنگ
نظامی نبودند، تمامی آیات مربوط به جهاد نظامی، پس از هجرت در مدینه فرود آمده است
و مادامیکه مسلمین در مکه بودند، هنوز جنگ نظامی بر آنها واجب نشده بود. (آلوسی،
1415ق، ج10: ص33)
همنشینی «جهاد
کبیر» با «لا تطع»
در بررسی
میدان معنایی «ترک اطاعت» باید گفت که این معنا و مضمون یعنی توصیه به تسلیم
ناپذیری در برابر کافران و منافقان، بارها در آیات قرآن ذکر شده است، بر همین
اساس و با توجه به اینکه مفهوم «جهاد کبیر» در این آیه شریفه در کنار مفهوم «عدم
اطاعت از کفار» قرار گرفته و به صورت همنشین بهکار رفته است، به نظر میرسد
لحاظ داشتن مجموعهی آیاتی که مشتمل بر مفهوم «عدم اطاعت از کافران و...» میباشد،
میتواند در دستیابی به معنای جهاد کبیر، نقش ایفا کند، بنابراین لازم است این
آیات را نیز مد نظر قرار دهیم. در این زمینه، آیات متعددی وجود دارد که برخی از
آنها عبارت است از: )يا
أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ
إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً( (احزاب:
1) )وَ لا
تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ( (احزاب: 48) )وَ لا
تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً( (انسان:
24) )وَ لا
تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ( (كهف: 28) )إِنَّ
رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ
بِالْمُهْتَدِينَ فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِين( (قلم: 7- 8) )وَ لا
تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ( (قلم:
10) )وَ إِنْ
تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنْ
يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُون( (انعام: 116)
دقت در
آیات یاد شده، ما را به این نکته اساسی رهنمون میسازد که تبعیّت نکردن از کفار آنقدر
مهم است که خدای متعال پیغمبر خود را مکرّر به آن توصیه میکند. در آیهی تکاندهندهی
اوّل سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ
لاتُطِعِ الکافِرینَ»؛ پیغمبر! تقوا داشته باش و از کافران تبعیّت نکن؛ «اِنَّ
اللهَ کانَ عَلیمًا حکیمًا»، ما میدانیم مشکلات تو را، ما میدانیم فشارهایی که
بر تو وارد میکنند تا تو را وادار به تبعیّت کنند - تهدید میکنند، تطمیع میکنند-
امّا شما مراقب امر و نهی الهی باش، «اِتَّقِ اللهَ»، حواست جمع باشد. اطاعت نکردن
از کافرین، چیز بزرگ و مهمّی است که خدای متعال با این لحن با پیغمبرش حرف میزند...
«وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلا»؛ در مقابل همهی این فشارها به
خدا تکیه کن؛ به خدا تکیه کن. توکّل معنایش این نیست که کار را رها کنید بنشینید
تا خدا بیاید عوض شما کار را انجام بدهد؛ توکّل این است که شما راه بیفتید، عرق
بریزید، تلاش کنید، آنوقت یقین داشته باشید که خدای متعال شما را کمک خواهد کرد
(ر.ک: مقام معظم رهبری، 1395/03/03)
همنشینی «جهاد
کبیر» با «کافران»
با توجه به
اینکه در این آیه شریفه «جهادکبیر» با «کافران» همنشین شده است، میتوان گفت که
مراد از این نوع جهاد، جهاد در مقابل دشمن خارجی است، به عبارت دیگر، متعلق این
نوع جهاد کافران هستند و در نتیجه «جهادکبیر» ارتباطی با جهاداکبر به معنای جهاد
با نفس نخواهد داشت؛ چراکه در جهاداکبر، مبارزه با دشمن درونی مطرح است. بر همین
اساس، اینکه برخی مفسران احتمال دادهاند چه بسا مراد از «جهاداکبر»(جهاد نفس) در حدیث معروف پیامبر(ص) همین
جهاد کبیر یعنی جهاد فکری و تبلیغ دینی باشد (طبرسی، 1372،ج 7: ص273) جای ابهام
خواهد داشت و اینکه برخی «جهاد کبیر» را در کنار جهاد اصغر و جهاد اکبر به عنوان
قسیم و همعرض آن دو به حساب آورده و برای عنوان عام جهاد، سه قسم یعنی «جهاد
اصغر» به معنای مبارزهى مسلحانه در ميدان جنگ، «جهاد كبير» به معنای مبارزهى فرهنگى
در برابر كافران و «جهاد اكبر» به معنای مبارزه با هوسها و هواهاى نفسانى ذکر
کردهاند(رضایی، 1387، ج14: ص296) جای خدشه خواهد داشت؛ چرا که جهاد کبیر زیرشاخه
جهاد اصغر است و همردیف و قسیم آن نیست.
نگرش نظامواره به مقوله «جهاد»
همچنانکه
دستورات مکتب اسلام براساس فطرت انسان بوده و شامل همة ابعاد و نیازهای مادی و
معنوی و عملی و فکری است، جهاد نیز که یکی از مهمترین ارکان اسلام است، دارای
دامنهی گسترهای بوده و روابط فردی، اخلاقی، روحی، اجتماعی، اقتصادی و... را
شامل میشود. جهاد دارای انواع و اقسامی است که هر یک از آنها، نیازهای فرد مسلمان
و جامعه اسلامی را پوشش میدهد و ارزش و اعتبار هر یک آنها به نسبت تحقق اهداف
اصلی آفرینش انسان شکل میگیرد.
براساس
حدیث پیامبر(ص) که میفرماید: «مَرْحَبا
بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِیَ علَیهِمُ الجِهادُ الأکْبَرُ ...»
(قمّي، 1363، ج2: ص320؛ کلینی، 1407ق، ج5، ص12؛ ابناشعث، بیتا، ص78) جهاد به دو
نوع جهاد اکبر و جهاد اصغر تقسيم شده است و در واقع اين تقسيمبندي عبارت از دو
صورت يک حقيقت ميباشد؛ زيرا مقصود از جهاد اکبر، تلاش براي ارتقاء انسان به درجهي
انسان واقعي از لحاظ حيات قلبي و معنوي ميباشد. اين جهاد به اين معني است که
انسان در طول زندگي با نفس خويش مجاهده نمايد و در هر بخش از جزئيات زندگي حتي در
خوردن و نوشيدن و تمام احوال در برابر اموريکه باعث ناخشنودي خداوند تبارک و تعالي
ميشود، مقاومت نمايد.
جهاد اصغر،
به معني تلاش مالي و جاني انسان در راه خداوند براي حفاظت از مقدّسات خويش ميباشد
و هنگام اقتضاي شرايط، تبديل به جنگ رو در رو با دشمنان ميشود. برحسب اين معناي
کامل جهاد، جهاد اکبر همان راهي است که انسان در طول حياتش هرجا باشد، هرطور باشد
و در هر موقعيتي باشد، آن را ميپيمايد؛ یعنی در حقيقت شرط بنيادين تحقق جهاد
اصغر، بازهم ارتباط تنگاتنگی با مبارزه با نفس دارد که آن را به نام «جهاد اکبر»
توصیف شده است. امام خمینی(ره) در تفسیر سوره حمد میفرماید: «جهاد با نفس، جهاد
اکبر است. همه جهادهای دنیا، تابع این جهادند. اگر این جهاد را موفق شدیم، هر
جهادی بکنیم جهاد الهی است. اگر اینجا موفق نشدیم، همهاش شیطانی است». (امام
خمینی، 1375: ص3) بر اساس آموزههای اسلام و قرآن، اعمال ظاهری و باطنی بايد
هماهنگ و متوازن باشند تا انسان بتواند باطن خود يعنى روان، انديشه و اراده و
اميال خود را بسازد. اين زيربناى داخلى بايد هماهنگ با ساختمان روبناى خارجى
باشد. از آنجاییكه هيچگاه نمىتوان روبنائى را بدون زيربناى خارجى در نظر گرفت و
روبناى تنها لرزان و متلاشى است، ازاينرو، ساختمان محتواى باطنى «جهاد اكبر»
ناميده شده است و روبناى آن «جهاد اصغر» نام یافته است و هرگاه جهاد اصغر از جهاد
اكبر جدا شود، اصالت و محتواى اصلى خود را از دست مىدهد... بنابراين بايد اين دو
عمل، دوشادوش هم حركت كنند. هرگاه يكى از ديگرى جدا شود، حقيقت و مضمون خود را از
دست خواهد داد. (ر.ک: صدر، بیتا، ص142-143)
سیر تطور معنایی جهاد
بهنظر میرسد
ارائه نظام و ساختار معنایی به یک مفهوم دینی در گسترهی آموزههای اسلامی، بدون
در نظر گرفتن مراحل ایجاد، شکلگیری و تطور آن مفهوم و نیز کاربردهای آن در کتاب و
سنت، میسر نخواهد بود؛ جهاد در بازهی زمانی اوایل بعثت با توجه به فضا و شرایط
مسلمانان در مکه مکرمه، در معنای استقامت در برابر کافران تبلور داشت تا اینکه پس
از هجرت مسلمانان به مدینه منوره و تغییر شرایط و موقعیت اجتماعی آنان، مفهوم جهاد
در معنای مقابله نظامی با دشمنان اسلام تجلی یافت. در جامعهی نوپای مدینه، نبرد
با دشمنان اسلام؛ یعنی کفار، مشرکین قریش، رومیان و...، مصادیق بارز جهاد بودند،
مسلمانان پس از آن همه جان فشانی و تقدیم شهید، فکر میکردند که مسئولیت بزرگی را
به سامان رساندهاند و با خوشحالی صحنههای نبرد را برای خود بازگو میکردند. در
چنین فضایی، پیامبر اکرم(ص) خطاب به رزمندگان عرصههای سخت نظامی میفرماید:
«مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِیَ علَیهِمُ الجِهادُ
الأکْبَرُ»(قمّي، 1363، ج2: ص320؛ کلینی، 1407ق، ج5، ص12 و...) آفرین به رزمندگانی
که جهاد با دشمن خارجی و کفار و مشرکین را پشت سرگذاشتند و هماکنون خود را برای
رویارویی در جهاد اکبر آماده میسازند. رزمندگان، خطاب به نبی خاتم(ص) عرض میکنند
یا رسول الله! این جنگهای سخت و طاقتفرسا مگر جنگ و نبرد با دشمن نبود؟ حضرت
پاسخ دادند: بلی این نبرد کوچک بود، هنوز کار شما تمام نشده و جهاد بزرگتر باقی
مانده است خود را برای آن آماده سازید. طبق این حدیث، پیامبر اکرم(ص) کلیت موضوع
جهاد را به دو قسمت جهاد اصغر؛ یعنی جنگ با دشمن خارجی و جهاد اکبر؛ یعنی جهاد و
نبرد با دشمن درون، تقسیم میکند. مگر اینکه بگوییم سخن پیامبر(ص) در صدد بیان
اقسام و انواع جهاد نیست، بلکه در مقام بیان نسبت بین دو نوع از انواع مختلف جهاد
است؛ به عبارت دیگر، این حدیث ناظر به نظام معنایی جهاد نیست بلکه ناظر به نظام
ارزشی آن است و در صدد ارزشگذاری بین دو نوع از انواع جهاد است و یا در مقام بیان
ماهیت و سختی آنهاست که یکی نسبت به دیگری از سختی و دشواری مضاعفی برخوردار میباشد.
جایابی جهاد کبیر در اقسام جهاد
به نظر میرسد
با توجه به اینکه واژه «جهاد» از باب مفاعله است و معمولاً در مواردی به کار میرود
که نوعی تقابل و رقابت در آن وجود داشته باشد، لذا در جهاد معمولاً طرف دیگری هم
وجود دارد که دو طرف در برابر هم صفآرایی کرده و در صدد پیروزی بر همدیگر هستند،
لفظ جهاد و مجاهده به خاطر خصوصيت معنايى كه در بردارد در جايى فرض مىشود كه
دشمنی در برابر انسان قرار بگيرد و با تلاش و صرف نيرو در برابرش خصومت و يا
مقاومت به خرج دهد. بر همین اساس تقسیم جهاد با رویکرد به متعلق آن (یعنی طرف
مقابل)، مناسبتر است؛ یعنی طرف دیگر، یا دشمن خارجی و بیرونی است که در آن صورت
مجموع انواع مبارزه با این نوع دشمن، «جهاد اصغر» نامیده میشود و یا دشمن باطنی و
درونی - اعم از نفس و شیطان- است که مبارزه با آن، «جهاد اکبر» نامیده شده است.
جهاد با نفس، در لسان عرفا «جهاد اوسط» شمرده شده و جهاداکبر را بالاتر از آن میدانند[3].
(سیدحیدر، 1424ق، ص302-309؛ جوادی آملی، 1383، ص26). از نظر برخی مفسران، چه بسا
مراد از «جهاد اکبر» در حدیث معروف پیامبر(ص) جهاد علمی و فکری در برابر شبهات منکران باشد که در آیه 52 سوره
فرقان از آن به «جهادکبیر» تعبیر شده است. (طبرسی، 1372، ج7: ص273)
این تقسیم
دوضلعی[4]،
مبتنی بر نگرش شاخه درختی است؛ یعنی مجموعه گستردهی انواع و اقسام جهاد را در
سازه دو ضلعی «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر» میچیند که این سازه بیانگر دو سرشاخهی
اصلی برای مفهوم «جهاد» است که هر کدام از آن دو، از زوایای مختلف به شاخههای
متعدد و متنوعی تقسیم میگردد؛ مثلاً جهاد اصغر تنها به جهاد با دشمن در ميدان
نبرد نظامی منحصر نيست؛ زيرا اين برداشت، به معنای تنگ ساختن گسترهي معنایی جهاد
است، بلکه جهاد اصغر انواع متعدد و اقسام متنوعی دارد و بسته به شرايط مختلف زمانى
و مكانى مصاديق متنوّع پيدا مىكند و به اشكال گوناگون از قبیل جهاد با زبان، جهاد
با مال، جهاد با جان و... ظهور مىيابد و در هر مكان و زمانى به نوعى خاص جلوهگر
مىشود؛ بيهقى در كتاب شعب الايمان از ابن مسعود روايت كرده كه گفت: بعد از آنكه
آيه «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ» نازل شد به
رسولخدا(ص) دستور داده شد تا با كفار و منافقين مبارزه كند و اگر نتوانست با قلب
خود و اگر آن را نيز نتوانست به زبان خود و اگر آن هم برايش مقدور نبود با برخورد
خشن و ترش رويى با ايشان مبارزه كند.(سیوطی، 1404ق، ج3: ص258) و نیز رسولخدا(ص)
میفرماید: «جَاهِدُوا الْكُفَّارَ بِأَيْدِيكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ (و
اموالکم)». (ابنحنبل، بیتا، ج3، ص124).
بنابراین، جهاد با دشمن خارجی را میتوان به «جهاد نظامی»، «جهاد اقتصادی»، «جهاد
علمی»، «جهاد سیاسی»، «جهاد فرهنگی» و... تقسیم کرد.
نقش راهبردی جهاد کبیر در نظریه مقاومت
یکی از
مفاهیم کلیدی مطرح شده در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی که برگرفته از کلان گفتمان
انقلاب اسلامی است، کلیدواژه پربسآمد مقاومت است که در مقابل سلطهپذیری معنا و
مفهوم مییابد. توصیه راهبردی معظمله ترویج این نظریه بهصورت نظری و عملی است،
بهگونهای که به چارچوبی برای «گفتمان سازی»، «شبکه سازی» و «جریان سازی»
مقاومت در برابر نظام سلطه نهتنها در جغرافیای ایران اسلامی، بلکه در قلمرو حضور
همه ملتهای آزاده جهان تبدیل شود. تجربیات موفق در دهههای اخیر در مقابله با
سلطه استکبار جهانی و نیز موفقیت جبهه مقاومت در مبارزه با داعش و از همه مهمتر
حضور میلیونی مردم ایران و دیگر ملتها در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی به عنوان
سردار مقاومت، به روشنی بیانگر این نکته اساسی است که در صورت جهاد جوانان انقلابی
میتوان شاهد ظهور جریان جهانی مردمی مقاومت در سراسر گیتی بود که منافع سلطهگران
در تمام این کره خاکی به مخاطره افکنده و معادلات بینالمللی را به سود مستضعفان
تغییر دهند.
جهاد کبیر
به معنای استقامت در برابر سلطه مستکبران، نقش تعیین کننده در تعمیق و تحکیم
راهبردی نظریه مقاومت دارد و ضروری است که نظریه مقاومت را در قلمروی فراتر از
حوزه سیاست خارجی و تعاملات برونمرزی تعریف کنیم. باید براساس این نظریه کلان،
راهبرد «عمقبخشی و درونیسازی مقاومت» را در دستور کار قرار داد و بر پایه آن به
بازتعریف و تبیین «مقاومت سیاسی»، «مقاومت فرهنگی - اجتماعی» و «مقاومت اقتصادی»
برای عمقبخشی هرچه بیشتر به مؤلفههای قدرت نرم انقلاب اسلامی در جغرافیای کشور
پرداخت و از رهاوردها آن مسیر پیشرفت و ایستادگی در برابر جنگ ترکیبی تمامعیار
دشمن را با موفقیت طی کرد.
نمونه بارز جهادکبیر در سیره پیامبر (ص)
سراسر
تاریخ اسلام سرشار است از نمونههای بارز جهاد کبیر و به طور ویژه سیره نبوی
نشانگر مصادیقی روشن از جهاد کبیر است که به مبارزه همه جانبه فرهنگی، اجتماعی،
سیاسی و... در برابر کافران پرداخته است و از پیروی و مماشات با آنان اجتناب کرده
است، در این میان یک نمونه از مصادیق جهاد کبیر در سیره پیامبر(ص) که در فضای مکه
و قبل از هجرت رخ داده است را یادآور میشویم و آن سخن سرنوشت ساز و فراموش نشدنی
رسول اکرم(ص) است که خطاب به عموی خود جناب ابوطالب، در پاسخ به تهدید مشرکان
گفت: «عمو جان! اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند که
دست از دعوت و فعالیت خود بردارم، هرگز برنخواهم داشت تا خداوند دین خود را آشکار
کند یا آنکه جان خود را بر سر این کار بگذارم». (قمي، 1363، ج2: ص229)
جمعبندی و نتیجهگیری
واژهی
«جهاد» از جملهی اصطلاحاتی است كه در پرتو مفاهيم قرآن کریم نمود پيدا كرد و از
لحاظ مفهومی، از دامنهی معنایی گستردهای برخوردار گشته که شامل عرصههای
گوناگون نظامی، اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و... میشود. گرچه امروزه مفهوم
متبادر به ذهن از واژه «جهاد» همان جنگ فیزیکی با دشمن خارجی است ولی با مراجعه به
کاربردهای قرآنی این واژه، معلوم میگردد که واژه جهاد محدود به مفهوم قتال نیست،
بلکه قتال یکی از مصادیق بارز جهاد در راه خداست.
امروزه
زندگی اجتماعی بشر به دلیل توسعه سطحی و عمقی، اقتضائات و الزامات متنوعی پيدا
کرده و دشمنیها و رقابتها در اشکال جدیدی نمایان شده است، بنابراين شکل جهاد نیز
متأثر از این شرایط متفاوت خواهد بود که البته اين به معناي تغيير مفهوم و معناي
جهاد نخواهد بود. دو اصطلاح «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر» از شهرت زیادی برخوردار
بوده اما تعبیر «جهاد کبیر» علیرغم اینکه از مفاهیم قرآنی است ولی هنوز ابعاد
مختلف آن از قبیل: معناشناسی آن در نظام جامع مفهومی جهاد، مصداقیابی آن در نظام
نسبت سنجی مصادیق جهاد و... نیاز به پژوهش و تبیین دارد.
توجه به
فضای نزول آیه 52 سوره فرقان، (آیات مکی) مانع از تفسیر جهاد کبیر به جهاد نظامی
است. برخی مفسران جهاد کبیر را به معنای جهاد علمی، فرهنگی و اعتقادی و پاسخگویی
به شبهات تفسیر کردهاند ولی جهاد کبیر معنای عامی دارد و آن معنای عام، همان
ایستادگی در برابر دشمن است؛ جهاد کبیر معنای گستردهای دارد که در میدان جنگ
ارادهها شکل میگیرد و میبایست با پافشاری بر اصول و مبانی گفتمانی و فکری خود،
در تمام عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، هنری، فناوری و... از فرهنگ
اسلامی در مقابل تهاجم دشمن دفاع کرد.
دقت به همنشینی
«جهاد کبیر» با مفهوم «عدم اطاعت از کفار» میتواند در دستیابی به معنای جهاد کبیر، نقش اساسی ایفا کند. بر همین اساس میتوان
گفت اطاعت نکردن مؤمنان از کافران و نفوذناپذیری در برابر کافران و مقاومت و تسلیم
ناپذیری اهل ایمان در مقابل دشمنان، همان چیزی است که در قرآن کریم، »جهاد کبیر»
نام یافته است. این تبعیت نکردن از دشمن
فقط در مسئله نظامی خلاصه نمیشود، بلکه در همه عرصههای گوناگون حیات اجتماعی
یعنی در عرصه های فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و... تجلی دارد.
جهاد کبیر
به معنای استقامت در برابر دشمنان و تقویت نفوذناپذیری در مقابله با سلطهپذیری،
راهبرد اساسی قرآن کریم برای تحقق نظریه مقاومت است. مقاومت به عنوان یک نظریه در
برابر سلطه طلبی و استکبار شکل گرفته است و تجربه نشان داده است که مقابله با سلطه
و عقب راندن اهداف استکباری دشمن از هیچ راهی جز مقاومت میسر نیست. نظریه مقاومت
مبتنی بر تجربیات عینی بوده و هر روز بر این تجربیات افزوده میشود و بیداری
مسلمانان و حاکمیت آنان بر سرنوشت خویش روزبهروز شکوفاتر میشود.
منابع و مآخذ
. قرآن کریم
1.
ابنابىحاتم، عبدالرحمن بن محمد،
(1419ق) تفسير القرآن العظيم، مكتبة نزار مصطفى الباز، رياض، سوم.
2.
ابنابيجمهور، محمد بن زين الدين،
(1405ق) عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، قم، اول.
3.
ابناثير جزري، مبارك بن محمد،
(1367) النهاية في غريب الحديث و الأثر، قم، چهارم.
4.
ابناشعث، محمد بن محمد، (بىتا)
الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، اول.
5.
ابنبابويه، محمد بن على (شیخ
صدوق)، (1376) الأمالي، تهران، ششم.
6.
----------، (شیخ صدوق)، (1403ق) معانی الأخبار، قم، اول.
7.
ابنحنبل، احمد، (بیتا) المسند،
بیروت، دار صادر.
8.
ابنفارس، أحمد، (1404ق) معجم
مقاييس اللغة - قم، اول.
9.
ابنفهد حلى، احمد بن محمد، (1407ق)
عدة الداعي و نجاح الساعي، اول.
10. ابوالسعود، محمد بن محمد، (1983م)
تفسير ابى السعود (ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم)، 9جلد، دار إحياء
التراث العربي، لبنان، بيروت، اول.
11. ابوحيان، محمد بن يوسف، (1420ق)
البحر المحيط فى التفسير، 11جلد، دار الفكر، بيروت، اول.
12. آلوسى، محمود بن عبدالله، (1415ق)
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، 16جلد، دار الكتب العلمية،
منشورات محمد علي بيضون، لبنان، بيروت، اول.
13. آملی، سیدحیدر، (1424ق) أسرار
الشریعه و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة، تنقیح: رضا محمد حدرج، 1جلد، دارالهادی،
بیروت، اول.
14.
پاينده، ابوالقاسم، (1382) نهج
الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله) - تهران، چهارم.
15.
جوادی آملی، عبدالله، (۱۳83) حیات
عارفانه امام علی علیه السلام، قم، اسراء، سوم.
16.
جوهرى، اسماعيل بن حماد، (1410ق)
الصحاح- تاج اللغة و صحاح العربية، 6 جلد، دارالعلم للملايين، بيروت، اول.
17.
حرّ عاملی، محمد بن حسن، (1409ق)
وسائل الشیعه، قم، اول.
18. خامنهای، سیدعلی، (1395) بیانات در مراسم سالگرد
ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، چهارده خرداد 1395.
19.
----------، (1395) بیانات در دیدار با دانشآموختگان افسری
دانشگاه امام حسین، سوم خرداد 1395.
20. ----------، (1397) بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
21. ----------، (1376) بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از بسیجیان، 1376/09/05
22. خمينى، سید روحالله، (1375) جهاداكبر يا مبارزه با نفس، تهران: موسسه
تنظيم و نشر آثار امام خمينى.
23.
----------، (1375) تفسير سوره حمد، موسسه تنظيم و نشر آثار امام
خمينى، ايران، تهران، چاپ: اول.
24. ----------، (1378) صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران،
25. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، (1412ق) مفردات ألفاظ القرآن، بيروت - دمشق، اول.
26. رضايى اصفهانى، محمدعلى، (1387) تفسير قرآن مهر، پژوهشهاى تفسير و علوم
قرآن، قم، اول.
27. زحیلی، وهبه مصطفی، (۱۹۸۱م) آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، دمشق.
28.
----------، (1411ق) التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و
المنهج، دارالفكر، دمشق، دوم.
29. زمخشرى، محمود بن عمر، (1417ق)
الفائق في غريب الحديث، بيروت، اول.
30. سمين، احمد بن يوسف، (1414ق) عمدة
الحفاظ فى تفسير أشرف الألفاظ، عالم الكتب، بيروت، اول.
31. سيوطى، عبدالرحمن، (1404ق) الدر
المنثور فى التفسير بالماثور، 6جلد، كتابخانه مرعشى نجفى، قم، اول.
32. صدر، محمدباقر، (بىتا) المدرسة
القرآنية، 1جلد، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، اول.
33. طباطبايى، محمدحسين، (1390ق) الميزان في تفسير القرآن، مؤسسة الأعلمي
للمطبوعات، بيروت، دوم.
34. طبرسى، فضل بن حسن، (1372) مجمع البيان في تفسير القرآن، ناصر خسرو، تهران،
سوم.
35. طبرى، محمد بن جرير، (1412ق) جامع البيان فى تفسير القرآن، دار المعرفة،
بيروت، اول.
36. طريحي، فخرالدين بن محمد، (1375ش)
مجمع البحرين، تهران، سوم.
37. طوسی، محمد بن حسن، (بىتا)
التبيان في تفسير القرآن، دار إحياء التراث العربي، لبنان،بيروت، اول.
38. عسكرى، حسن بن عبدالله، (1400ق)
الفروق في اللغه، بيروت، اول.
39. فراهيدى، خليل بن أحمد، (1409ق)
كتاب العين - قم، دوم.
40. فيومى، أحمد بن محمد، (1414ق)
المصباح المنير في غريب الشرح الكبير - قم، دوم.
41. قرطبى، محمد بن احمد، (1364)
الجامع لأحكام القرآن، ناصر خسرو، تهران، اول.
42. قمى، على بن ابراهيم، (1363)
تفسير القمي، دار الكتاب، قم، سوم.
43.
كبير مدني شيرازي، سيدعلى خان، (1384) الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب
المعول، مشهد، اول.
44. كلينى، محمد بن يعقوب، (1407ق)
الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چهارم.
45. مجلسی، محمدباقر، (1403ق) بحار
الأنوار (ط- بيروت)- بيروت، دوم.
46.
----------، (1404ق) مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران،
دوم.
47. مدرسى، محمدتقى، (1419ق) من هدى
القرآن، دار محبي الحسين، تهران، اول.
48. مسلم بن حجاج، (۱۴۰۱/۱۹۸۱) صحیح مسلم، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول.
49. مشكينى اردبيلى، على، (1381) ترجمه
قرآن، نشر الهادى، قم، دوم.
50. مفيد، محمد بن محمد، (1413ق)
الاختصاص، قم، اول.
51. مقاتل بن سليمان، (1423ق) تفسير مقاتل بن سليمان، دار إحياء التراث العربي،
بيروت، اول.
52.
مكارم شيرازى، ناصر، (1371)
تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية،تهران، دهم.
53. ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، (1410ق) مجموعة ورّام، قم، اول.
[1]. لازم به یادآوری است
که جهاد در قرآن همیشه بار معنایی مثبت ندارد، بلکه گاهی مانند آیه ۸ سوره عنکبوت
و آیه ۱۵ سوره لقمان دارای بار معنایی منفی است. جز این دو آیه -که در آنها از
کوشش پدر و مادر برای مشرک ساختن فرزند، تعبیر جهاد آورده شده است- باقی آیات جهاد
دارای بار مثبت و ارزشی است.
[2]. در برخی از روایات، نفس به عنوان دشمنترین دشمنان معرفی شده
است؛ چه اینکه نبی مکرم اسلام9 میفرماید: «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ
جَنْبَیْکَ؛(ورام، 1410ق، ج1: ص59؛
ابنفهد حلى، 1407ق، ص314؛ ابنأبيجمهور، 1405ق، ج4: ص118)؛ «افْضَلُ الْجِهادِ
مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْهِ» (ابناشعث، بىتا، ص78؛ ابنبابويه،
1376، ص467)؛ «افضل الجهاد أن یجاهد الرجل نفسه و هواه» (پاينده، 1382: ص230)
[3]. سیدحیدر آملی، جهاد را به سه قسم «جهاد اهل الشریعه»، «جهاد اهل
الطریقه» و «جهاد اهل الحقیقه» تقسیم میکند و جهاد اصغر را به اولی، جهاد با نفس
را به دومی و جهاد با عقل (مبارزه با شبهات عقل نظری) را به سومی تطبیق میکند.
(آملی، 1424، 302-309) استاد جوادي آملي
نیز در این زمینه چنين مينويسد: نبرد (نظامی) با دشمن مهاجم بيرونى «جهاد اصغر»
است و نبرد عقل با نفس امّاره شهوتگرا و غضب آلود «جهاد اوسط» و نبرد قلب و عقل و
جنگ حضور و حصول و دفاع شهود عَين در برابر فهم ذهن «جهاد اكبر» است كه هجرت كبرا
را به همراه دارد. (جوادی آملی، 1383، ص26)
[4]. برخی مفسران به دنبال تبیین انواع و اقسام «جهاد» در صدد ارائه
تقسیم ثلاثی و سهضعلی برآمده و نمونههایی از آیات قرآن را برای هر قسم از آن ذکر
کردهاند؛ البته رویکرد همه آنان یکسان نبوده و تقسیم سهضلعی خود را به نگرشهای
متفاوت و سنجههای مختلف مبتنی ساختهاند؛ در این میان میتوان به تقسیم
مقاتل(مقاتل، 1423ق، 290)، راغب اصفهانی(راغب، 1412، 208؛ زحیلی، 1411، 10: 311) و
سمین (سمين، 1414، 1: 405) اشاره کرد.